دانلود کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دانلود کتاب صوتی کاش وقتی 20 ساله بودم میدانستم» ثبت شده است

دانلود کتاب صوتی کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم

دانلود کتاب صوتی کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم

 

دانلود کتاب

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دانلود کتاب صوتی کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم

دانلود کتاب صوتی کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم چه دلیلی دارد که اکثر ما انسانها،موانع را یک فرصت نمیشماریم؟چرا این گروه هایی که به آنها اشاره کردیم، برای غلبه بر محدودیت های ذهنی شان نیاز به انجام تکالیف درسی داشتند؟هیچ محدودیتی برای انجام کاری و ایجاد خالقیت برای رسیدن به اهدافمان وجود ندارد. محدودیت، در واقع از باورهای غلط ما بوجود می آیند. از کودکی اینطور یاد گرفتیم که دائمأ از مشکالت شکوه و ناله کنیم و از رویارویی با آنها دوری کنیم. چند وقت پیش در جلسه ای که در آن باید برای تعدادی از مدیران اجرایی سخنرانی میکردم،یک ویدئویی کوتاه از تمرینات نوآوری هایم به نمایش گذاشتم. چند ساعت بعد از آن یکی از همان مدیران پیش من آمد و با لحنی تأسف بار گفت:ای کاش به دوران دانشجویی ام برمیگشتم و با مسائل مقابله میکردم و قوه خالقانه ام را بکار میگرفتم. به او نگاه مهربانانه ای کردم و گفتم:دوست خوبم ما هنوزهم با مشکالتی در زندگیمان روبرو میشویم که میتواند قوه تخیل ما را به چالش کشیده و تقویت کند. او متوجه نبود که ما در تمام زندگیمان با این مفاهیم ارتباط داریم.دانلود کتاب صوتی کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم

 

دانلود کتاب صوتی کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم

او فکر میکرد، این ها فقط در طی دوران دانشجویی اتفاق می افتد. باید بدانیم این طرز تفکر اشتباه است و ما هرروز میتوانیم خود را به چالش بکشیم ، از چشم اندازهای متفاوت به اوضاع و شرایط نگاه کنیم و مسائل را از زاویه های مختلفی بررسی کنیم. ما انسانها هرچقدر بیشتر با مشکالت روزمره خود دست و پنجه نرم کنیم،مهارت و اعتماد به نفس بیشتری پیدا کرده و بهتر میتوانیم مشکالت را یک فرصت برای پیشرفت و خالقیت به حساب بیاوریم.

بهتر است بگوییم، نگرش درست بهترین راه برای تحقق اهداف و رویاهایمان است. اگر درباره زندگی کارآفرینان تحقیق کنیم، متوجه میشویم که آنها هنگام برخورد با موانع به تمام فرضیه های از پیش تعیین شده شان، خط کشیده و مستقیم و بدون واسطه با آنها مقابله میکنند. 11 میتوانم جف هاوکینز، مخترع کامپیوتر کوچکی بنام پالم پایلت را مثال بزنم.او با این کار تحولی بزرگ در برنامه ریزی و سازماندهی زندگی مردم ایجاد کرد. جف به فکر درست کردن کامپیوتر شخصی که بتواند به راحتی در اختیار مردم قرار بگیرد، افتاد. اما او برای تحقق دادن به خالقیتش و رسیدن به هدفش با مشکالت بزرگ و کوچک بی پایانی روبرو شد.

او بعدها در مقاله هایش اظهار داشت، که برای رسیدن به هدف و رویاها و پیوستن به جمع مبتکران باید با سماجت واستقامت پیش رفت و با پیدا کردن راه های خالقانه مشکالت را از پای درآورد. جف از همان اول برای انجام کارش با مشکل روبروشد. وقتی شرکت پالم، نخستین محصولش زومر را به بازار عرضه کرد با شکستی بزرگ روبرو شد. اما جف و همکارانش به جای عقب نشینی کردن با افرادی که محصول آنها و همچنین محصول رقیبشان یعنی اپل نیوتن را خریداری کرده بودن، تماس گرفتند و از آنها درباره انتظاراتی که از این محصول داشتند پرسیدند. خریداران به آنها گفتند که توقع داشتند این دستگاه عالوه بر سازماندهی برنامه های پیچیده، برنامه هایی را که در سالنامه های مختلف نوشته اند را نیز در یک سالنامه متمرکز کند.دانلود کتاب صوتی کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم

 

این باعث شد که جف تصمیم بگیرد محصولش را به جای رقابت با محصوالت کامپیوتری رایج در بازار با سالنامه های کاغذی رقابت دهد. این بازخورد اولیه او اگر چه کامال متفاوت با فرضیه های اولیه او بود اما ،اطالعات مفیدی برای ایجاد طرح جدید پالم پایلت در اختیار او گذاشت.جف و دوستانش در ادامه مسیرشان با مشکالت دیگری روبرو شدند. آنها باید تعیین میکردند که کاربران چگونه اطالعات شان را در این دستگاه کوچک و جدید وارد کنند. در مرحله اول جف خودکاری را برای انجام این کار انتخاب کرد، او فکر میکرد خودکاری مخصوص میتواند اطالعات را به ورودی بدهد و با تغییر صفحه کلیدی کوچک میتوان فرایند نوشتن را طبیعی کرد.اما آن موقع هنوز برنامه های تشخیص دست خط هنوز به اندازه کافی به روز نشده بود. دانلود کتاب صوتی کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم به همین منظور جف و یارانش یک زبان نوشتاری جدید بنام گرافیتی را که تشخیص آن برای کامپیوتر راحت بود ، ابداع کردند. اما بازهم با مشکلی دیگر مواجه شدند. کارمندان شرکت میلی به استفاده از این دست خط از خود نشان ندادند. جف به گمان اینکه باالخره کارمندان روش استفاده از آن را یاد میگیرند و متوجه صرفه جویی در زمان میشوند،از انجام اینکار پشیمان نبود.

 

 

گرافیتی یک ابتکار اولیه بود. زیرا تمام قوانین حاکم بر دنیای کامپیوتر را به چالش کشید و کمک بزرگی به تمام جامعه کرد. جف هاوکینز نمونه فردی است که برای رفع موانع بر سرراهش، به آنها با زاویه ای متفاوت نگاه کرد. آخرین ابتکار او شرکتی بنام نومنتا بود که برمبنای نظریه هایش درباره چگونگی کارکرد مغز انسان ساخته شد. جف سالهای زیادی را بر روی عصب 12 شناسی تحقیق و مطالعه کرد تا به چگونگی کارکرد مغز انسان پی برد. نتیجه مطالعات او این بود که به دیگران نشان دهد نئوکورتکس یعنی جدیدترین بخش مغز انسان چگونه کار میکند.دانلود کتاب صوتی کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم  او در کتابش ، بنام "درباره هوش" چگونگی پردازش اطالعات توسط نئوکورتکس را به خوبی توضیح داده است.او بعد از دستیابی به ایده های جدیدی ، تصمیم به اختراع کامپیوتر هوشمند که بتواند اطالعات را مانند مغز انسان پردازش کند، گرفت. تعداد بسیار کمی از مبتکران توانسته اند مانند جف با چنین شور و هیجانی نظریه های فوق العاده ای برای ابداع چیزهای خارق العاده ، ایجاد کنند.به ادعای جف ، هر مشکلی حل شدنی است، اگر به آن با زوایای مختلفی نگاه کنیم. حاال باید از خودمان بپرسیم، که چرا ما هرروز از فرصتهایی که بدست می آوریم استفاده نمیکنیم و از کنارشان بی تفاوت میگذریم؟پروژه ای که در دومین مسابقات نوآوری به اجرا گذاشتم، پاسخی برای این سوال است.

 

در این مسابقه از شرکت کنندگان خواستم، از نوارهای الستیکی ایده ای خالقانه ایجاد کنند.یکی از گروه ها ایده ای بنام " دستبندهای یادآور" را ابداع کرده بود. آنها دستبندهایی را با آن نوارها درست کرده بودند که با بستن آن به دست فرد ، به او گوشزد میکرد که کارهای عقب افتاده اش را انجام دهد. بخاطر اینکه این ایده ای هوشمندانه بود، بسیار شهرت یافت و بعد از مدتی مدلهای گوناگون آن به بازارعرضه شد. برای استفاده از این دستبندهای یادآور باید چند نکته را رعایت کرد: 1.در موقع بستن دستبند به دستتان ، باید به خودتان قول دهید که حتمأ به آن عمل کنید. 2.بعد از انجام کار عقب افتاده تان آن را از دستتان دربیاورید. 3.نتیجه کار خود را در وبسایت )Bands Do )ثبت کنید . برروی این دستبندها شماره ای درج شده تا با فشردن آن متوجه بشوید چه کارهای دیگری میتوانید با آن دستبند انجام دهید. 4.بعد از انجام کارتان دستبند را به فردی دیگر بدهید. این دستبندها به افراد انگیزه میدهد، که کارهایشان را به بعد موکول نکنند و به موقع انجام دهند.جالب اینجاست که این دستبند فقط یک نوار پالستیکی است و راحت و بی آزار است.

 

این نوار پالستیکی مردم را برای برطرف کردن کاستی هایشان مشتاق میکند. این طرح فقط چند روز طول کشید . اما در همین مدت کوتاه ، محشری وصف ناپذیر به پا کرد. مثال بعضی از افراد بخاطر کار، تماس با والدینشان را فراموش میکردند و این مشکل آنها برطرف شد.بعضی دیگر فراموش میکردند کارتهای تقدیر و تشکر به 13 دوستانشان بفرستند، که با بستن این دستبند این کار را به موقع انجام دادند.دانلود کتاب صوتی کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم فردی که برای انجام برنامه ورزشی اش امروز و فردا میکرد، پاشنه کفشش را کشید و به سمت ورزش قدم برداشت. یکی از شرکتها باالخره توانست وعده اردوی کارمندانش را عملی کند.فردی بعد از سالها به دیدن دوستان قدیمی اش رفت. بعضی دیگر هم برای کمک به خیریه و بهزیستی ها اقدام کردند. نکته قابل توجه این است که یک نوار الستیکی ، بزرگترین انگیزه ها را در بین مردم برانگیخت. این نشان میدهد، بین برنامه ریختن و انجام کاری تنها به اندازه یک تار مو فاصله است.

 

درصورتیکه که تفاوت در نتایج حاصله بسیار چشمگیر و تعیین کننده است. من تمرینات دیگری را نیز که شبیه به همان تمرینات قبلی با شکل و شمایل دیگری است، متحمل میکنم؛ زیرا قصد دارم با این تمرینات آنها با زاویه های مختلفی به مسائل زندگی نگاه کنند. به همین منظور یکبار از آنها خواستم به یکی از مشکالتشان در زندگی خود فکر کنند و سپس، یک شیء را در اطراف خود انتخاب کنندو ببینند که چگونه آن شیء میتواند مشکل آنها را برطرف کند. البته من خودم برای آنها هیچ شیئی را انتخاب نمیکنم و درباره مشکلشان از آنها نمیپرسم.با این حال آنها خیلی وقتها با همان اشیا راهی برای حل مشکلشان پیدا میکنند. مثالی که میخواهم برای این مورد بزنم،خانم جوانی است که تصمیم به تعویض آپارتمانش گرفته بود ولی مشکل او این بود که توانایی جابجایی مبلمان سنگین خانه اش را نداشت و بهمین دلیل تصمیم داشت آن را در آپارتمان قدیمی اش رها کند. وقتی او برای حل این مشکلش دنبال یک شیء در آنجا میگشت، ناگهان چشمش به یک جعبه نوشابه افتاد که از چند هفته پیش در آنجا بود. چند لحظه فکر کرد و سپس به سراغ کامپیوترش رفت و در آگهی این متن را نوشت که هرکسی در حمل مبلمانش به آپارتمان جدیدش به او کمک کند، یک جعبه نوشابه پاداش خواهد گرفت. این جعبه نوشابه که در گوشه ای از آپارتمان در حال خاک خوردن بود، ارزش زیادی پیدا کرد. این ایده خالقانه چطور بوجود آمد؟تنها به این دلیل که آن خانم به مشکل خود با چشم اندازی متفاوت نگاه کرد. مشکالت زیادی را میتوان به این راحتی حل و فصل کرد.دانلود کتاب صوتی کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم

 

 

۲۲ تیر ۹۹ ، ۰۷:۳۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
saman ebra

دانلود رایگان کتاب کاش وقتی 20 ساله بودم میدانستم/پی دی اف و صوتی

دانلود رایگان کتاب کاش وقتی 20 ساله بودم میدانستم

What I Wish I Knew When I Was 20

شامل نسخه صوتی و پی دی اف

 

دانلود کتاب

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

او در این سایت ،در ابتدا گیره کاغذی را برای کسب درآمد بکار برده بود، سپس آن را با خودکار و خودکار را با دستگیره و در مرحله آخر دستگیره را با اجاق گاز عوض کرده بود. با انجام این روند ، قیمت اقالم باال رفته بود و او توانسته بود ظرف یک سال خانه مورد عالقه اش را که همیشه در رویایش بود خریداری کند. من هم با دادن گیره کاغذی به دانشجویان ، احساس کردم فردی بخشنده هستم. آنها تمرین را در روز پنج شنبه شروع کردند و قرار شد سه شنبه نتیایج را اعالم کنند.سه شنبه بسیار نگران بودم؛ میترسیدم برنامه هایم غلط از آب در بیایدو سرافکنده شوم. هرکدام از گروه ها ، به آن گیره های کاغذی با چشم اندازی متفاوت نگاه کرده بودندو برایش برنامه هایی جداگانه چیده بودند. یکی از گروه ها، گیره کاغذی را پول تصور کرده بودند و تا میتوانستند گیره های کاغذی بیشتری جمع اوری کرده بودند.

 

 

 

 

گروه دیگری با آن گیره های کاغذی نقشه شکستن رکورد بلندترین زنجیره گیره کاغذی را برنامه ریزی کرده بودند. آنها برای عملی کردن این کارشان همه دوستان و هم اتاقی هایشان را جمع کرده بودند و از آنها خواسته بودند تا برای متصل کردن گیره های کاغذی به همدیگر به آنها کمک کنند. بنابراین تمام بچه ها برای انجام این ایده خارق العاده به یاری این گروه آمده بودند وتصمیم گرفته بودند به هرقیمتی شده رکورد طوالنی ترین زنجیره گیره های کاغذی را ثبت کنند.آنها موفق به شکستن رکورد نشده بودند، ولی با انجام این پروژه نیروی محرکه عظیمی در آنها بوجود آمده بود. یکی دیگر از گروه ها ایده ای را ارائه داده بودند که موجب سرگرمی عده ای و همچنین خشم عده ای دیگر شده بود.این گروه یک برنامه تلویزیونی را بنام پسران بد ، در معرض نمایش گذاشته بودند، این پسران بد در فیلم نشان داده بودند که میشود با استفاده از گیره های کاغذی، قفل درها یا اتاقها را باز و چیزهایی از قبیل موبایل و عینک آفتابی و کامپیوتر یا چیزهای دیگری را به سرقت برد.

 

این کار برای من خوشایند نیامد و مرا بهم ریخت. وقتی اعضای گروه ناراحتی مرا دیدند، اعتراف کردند که فقط قصد شوخی داشتند و فیلم دیگری را به نمایش گذاشتند. آنها چند گیره کاغذی را با تابلویی تعویض کرده بودند که در آن تابلو نوشته بود :" مینی فروشگاه دانشجویان آکسفورد :یکی بخر، دوتاببر."

 

 

سپس آن را باالی دکه ای کوچک که در کنار یک مرکز خرید بزرگی قرار داشت، آویزان کرده بودند. 7 مراجعه کنندگان زیادی به سراغشان میرفتند. آنها کیسه های خرید مشتری ها را حمل میکردند و یا ضایعات قابل بازیافت یک فروشگاه را جمع آوری میکردند.

در آخرین روز یک جلسه مشاوره برای خانومی برای پیشرفت کسب و کارش توانسته بودند، برای حق مشاوره سه دستگاه مانیتور کامپیوتر، از او پاداش بگیرند. در تمام سالهای تدریسم، به دانشجویانم تمرینات مشابهی دادم و در تمرینات از گیره کاغذی و بعد کاغذهای برچسب دار و نوارهای پالستیکی و بطری های آب استفاده کردم.نتایج این تمرینات برای من و دیگران بسیار حیرت انگیز و هیجان آور بود. بدلیل اینکه آنها در مدت زمان بسیار کم و با چیزهای ناچیز، ابتکارهای غیر منتظره ای ایجاد کردند. برای مثال، یک گروه که کارش را با کاغذ برچسب دار آغاز کرده بود، با تشکیل یک گروه موسیقی آن را به سرانجام رساند.

 

 

گروهی دیگر با چند عملیات درباره ی جلوگیری از بروز بیماریهای قلبی به مردم اطالعات داد. یکی از گروه ها هم با تهیه یک آگهی بازرگانی از اتالف انرژی برقی جلوگیری کردند. آگهی آنها با این عنوان پخش شد: از برق بکش! در این تمرینات صدها گروه از سراسر جهان شرکت کردند و من آن را بطور گسترده تر با نام "مسابقات نوآوری" در تمام جهان معرفی کردم. در تمام تمریناتم شرکت کنندگان از آن برای دیدگاهی بهتر بهره بردند و آن را در جاهای دیگر نیز بکار بردند.

 

این آگاهی و اطالعات جدید، امکانات تازه تری را پیش روی مردم قرار دادو احساس کردند، میتوانند چیزهای جدیدی بیافرینند و تغییرات بزرگی را انجام دهند. من میخواهم در اینجا برداشت هایمان را از تمرینات مرور بکنم. زیرا این نکات بسیار مهم و با ارزش هستند. اول اینکه فرصتها حد و مرزی ندارند. کافی است در هرکجا که هستید به اطراف خود نگاهی بیندازیدو مواردی را که نیاز به حل و فصل کردن دارند را پیدا کنید. بعضی هایشان مانند رزرو رستوران یا بادزدن الستیک دوچرخه خیلی کوچک و جزئی هستند. اما بعضی دیگر مشکالتی هستند که بسیار بزرگ هستند و همچون ابری سیاه بر سراسر جهان سایه انداخته اند. یکی از بنیانگذاران شرکت مایکروسیستم، که وینز خوسال نام دارد، در این زمینه میگوید: هرچه مسئله بزرگ باشد، فرصتی که برای آن قرار داده شده بیشتر است.

 

 

 

هیچ کس برای کسی که مشکل را حل نکند، ارزش قائل نمیشود. دوم اینکه، هر مسئله راه های خارق العاده ای برای حل کردن دارد که به شما این امکان را خواهد داد که با توجه به منابعی که از قبل در دستتان است، آن مشکل را حل کنید. بخاطر داشته باشید هر فرصت مسئله ای است در لباسی نامعلوم. وقتی مشکلی برای شما پیش می آید ، در واقع فرصتی هم برای حل آن برایتان پیش می آید ؛ اما شما گاهی ندانسته دست رد به سینه آن میزنید.

 

 

دانلود رایگان کتاب کاش وقتی 20 ساله بودم میدانستم/پی دی اف و صوتی

 

 

بر این اساس، فرد مبتکر و کارآفرین 8 کسی است که در هر مسئله ای ، در پی فرصتی هم برای حل آن باشد. بعد آن فرد با یافتن راههای خالقانه از این فرصتها برای تحقق اهدافش استفاده میکند. مردم اکثرأ با مشکالت خود همانند کالفی سردرگم برخورد میکنند . ذهن این افراد انباشته از ناممکن هاست و فکر میکنند هیچ چیزی امکان پذیر نیست. به همین خاطر است که راه حل های جلوی رویشان را نادیده میگیرند. سوم اینکه، ما انسانها، مشکالت را از آن چیزی که هست بزرگتر فرض میکنیم.وقتی میتوانی در دوساعت ، ایده ای برای کسب درآمد خلق کنی،افراد زیادی بر حسب افکار منفی ذهن خود از این ایده ها میگذرند و برای کسب درآمد ایده های مشابه و معمولی که سالهاست در ذهن خود ثبت شده است ارائه میدهند. اینک افراد هرگز به این فکر نمی افتند که افق های تازه ای را بروی دیدگاه های خود بگشایند و درباره مسائل از زاویه های دیگر و متفاوت تری نگاه کنند.

 

 

 

از این خبر ندارند که اگر این چشم بندها را از چشمان خود بردارند ، دنیا را با امکانات و فرصتهای بیشتری روبروی خود خواهند دید. دانشجویان فعال و خالق من ، این موضوع را متوجه شدند و درک کردند که بی پولی و کمبود وقت هیچ دلیل قابل قبولی نیست و آنها مشکل جلوی رویشان را میتوانند حل کنند. تمام تمریناتی که شما در این فصل خواندید، تمریناتی هستند که من در تدریسم در دوره کارآفرینی و خالقیت دانشجویانم در دانشگاه آکسفورد استفاده میکنم.

 

 

 

هدف نهایی من از این دوره ها این است همه متوجه بشوند که مسائل فرصت هایی را برای ابداع راه حلهای خالقانه در دسترسمان قرار میدهد . من در مرحله اول روی خالقیت فردی کار میکنم و سپس برای خالقیت گروهی قدم برمیدارم و در نهایت خالقیت و نوآوری را در سازمانهای بزرگ مورد توجه خودم قرار میدهم.همچنین دانشجویانم را با مسائل کوچک روبرو میکنم و سپس با چالشهای بزرگتری آنها را آزمایش میکنم.

 

 

در میان این کنشها و واکنشها ، نکته های ارزشمندی برای یادگیری قرار دارد. در پایان این تمرینات تمام دانشجویان بر این باور هستند، که هر مشکلی راه حل دارد. در پایان آنقدر خود را با اعتماد بنفس و خالق میپندارند که میتوانند ناممکن ها را ممکن کنندو به اهدافشان برسند. شاید این را بدانید که دانش آموزان در مدارس،اول به صورت انفرادی مورد ارزیابی قرار میگیرند ونمراتشان روی منحنی برآورد میشود و هرکسی که برنده شد با فرد بازنده در ردیف متضاد قرار میگیرد.اما در ارزیابی سازمانها و شرکتها موضوع تفاوت دارد. 9 از هر شرکت یک فرد انتخاب میشود و همه در مجموعه ای شروع به کار میکنند و هرفردی هدف واحد خودشش را دنبال میکند و موفقیت همه این افراد در آن مجموعه به مفهوم موفقیت تمام این شرکت ها میباشد.

 

 

 

در کالس درس ، وظیفه استاد ،دادن اطالعات به دانش آموزان است. دانش آموزان وظیفه دارند نکته برداری کنند و به استاد گوش کنند. زیرا آنها میدانند که باید روزی در امتحان تمام اینها را در سواالت پاسخ دهند.به شاگردان یاد آوری میشود که کامل مطالب را گوش کنند وi بدون به مشکل انداختن استاد آن را یاد بگیرند. این روش بعد از فارغ التحصیلی نیز ادامه دارد؛ اما تفاوتش این است که دیگر افراد خودشان استاد خود هستند و باید بدانند چه چیزی را بررسی کنند ، اطالعات را ازکجا باید جمع اوری کنند و چگونه آن را به خاطر داشته باشند. در واقع زندگی واقعی شما ، یک امتحان است که میتوانید پاسخ هایی برای پرسشهای آن پیدا کنید. هزاران راه حل پیش رویتان است و هزاران منابع و امکانات نامحدود شغلی و خانوادگی را میتوانید برای حل و فصل مشکالتتان استفاده کنید.

 

دانلود رایگان کتاب کاش وقتی 20 ساله بودم میدانستم/پی دی اف و صوتی

 

کارلوس ویگنلر، استاد فرهیخته دانشگاه شیلی یکبار به من گفت: من به دانشجویان توصیه میکنم که همیشه با سخت گیرترین استادان کالس بردارند.با این کار آنها در زندگی آینده شان یک مربی که مسیر درست را میداند، پرورش میدهند. امروزه امتحانات به صورت چهارگزینه ای است و دانش آموز باید گزینه درست را عالمت بزند. در حالی که در بیرون از آموزشگاه اینگونه نیست و در بیشتر موارد درست برعکس آن است. بعضی اوقات برای یک پرسش ، پاسخهای زیادی وجود دارد و باید هرکدام را در شرایط خاصی انتخاب کرد. بعالوه در محیط خارج از آموزشی ،شکست، امری الزم است.

 

 

چالش، جوهره زندگی و شکست، جزئی از فرایند یادگیری بشمار می آید. همانطور که برای پیشرفت کردن باید آزمون و خطاها را بپذیریم، زندگی نیز مملو از حرکتهای اشتباه و لغزش های اجتناب ناپذیر است. شما وقتی موفقیت را بدست می آورید که بتوانید از تجربیات بدست آورده نکات مفید را بیرون بکشید و با این آگاهی جدید، ایده ای جدید خلق کنید. برای بیشتر مردم، دنیا با کالس درس متفاوت است. زیرا در مشکالتشان راه حلی درست پیدا نمیکنند. هزاران گزینه پیش رویشان است که آنها را گیج میکند. بیشتر اوقات از خانواده و دوست و خویشاوند برای پیدا کردن راه حل کمک میگیرند.

 

 

اما این تنها وظیفه خود فرد است که همه عوامل را سبک سنگین کنند و تصمیمی بگیرند که از هر جهت بهترین راه حل باشد. زندگی پر از فرصتهایی است که میتوانید همه آنها را بسنجید و در راستای کامیابی و سربلندی خود از آن استفاده کنید. برای اینکه در برابر این چالش و مشکالت سرافراز بیرون بیایید ، الزم است از هر تجربه درسی بیاموزید ، مسیر را درست کنید و با اراده و استقامت به قابلیتهای درونتان اجازه دهید که ظهور کنند

 

 

 

What I Wish I Knew When I Was 20 دانلود کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم

What I Wish I Knew When I Was 20 کتاب کاش وقتی 20 ساله بودم میدانستم

 

 

 

 

 

 

دانلود کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم

 

 

اگر امکان دارد آن را به فارسی ایمیل کنید
نتایج وب
دانلود کتاب ای کاش وقتی ٢٠ ساله بودم می‌دانستم اثر تینا ...
https://fidibo.com › روانشناسی › انگیزشی و موفقیت
 رتبه: ۳٫۹ - ‏۱۶۱ رأی
کتاب ای کاش وقتی بیست ساله بودم می‌دانستم (What I wish I knew when I was 20) نوشته‌ی تینا سیلیگ برای نخستین بار در سال 2009 منتشر شد. این کتاب از همان ...
دانلود رایگان Pdf ای کاش وقتی 20 ساله بودم می دانستم - ایران بوک
iranbook.getblogs.ir › Tag › دانلود-رایگان-pdf-ای-کاش-وقتی-20-ساله-بود...
دانلود PDF کتاب ای کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم کتاب «ای کاش وقتی 20ساله بودم می‌دانستم» را «تینا سیلیگ» نوشته و «محمدرضا آل‌یاسین» به فارسی ...
دانلود کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم - ویرگول
https://virgool.io › nazbookcom › دانلود-کتاب-کاش-وقتی-بیست-ساله-ب...
تینا سیلیگ در کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم می‌دانستم، از دوره‌ای فشرده برای یافتن جای خود در دنیا می‌نویسد. این نسخه از این کتاب انگیزشی ویرایش 2019 هست ...

 

اگر به شما پنج دالر پول بدهندو به شما بگویند، برای خرج کردن آن فقط دوساعت وقت دارید چکار میکنید؟من یک بار این کار را با دانشجویانم در دانشگاه آکسفورد انجام دادم.آنها را به چهارده گروه تقسیم کردم و به هرگروه پاکتی حاوی پنج دالر دادم.به آنها یادآوری کردم که این اولین سرمایه آنهاست و وقت زیادی به آنها دادم تا برای آن تصمیم گیری و برنامه ریزی کنند.اما بعد از باز کردن پاکت تنها دوساعت وقت دارند که آن را برای کسب درآمد خرج کنند. آنها از روز چهارشنبه تا روز یکشنبه یعنی بمدت پنج روز وقت داشتند که این کار را انجام دهندو در روز یکشنبه باید هر گروه با ارسال اسالید، کارهایی را که انجام داده توضیح بدهد. این تمرین، به آنها یاد داد که فرصتها را شناسایی کنند،

 

فرضیه ها را به چالش بکشندو ذهن خالق خود را برای استفاده از کمترین امکانات و منابع بکار بیندازند. اگر شما بجای آنها بودید، چکار میکردید؟وقتی این سوال را در یکی از سخنرانی هایم از شخصی پرسیدم، او پاسخ داد:با آن بلیط بخت آزمایی میخرم.اما همه حضار به پاسخ آن فرد خندیدند.اما افرادی که اینگونه فکر میکنند، افرادی هستند که دوست ندارند هیچ تالشی برای آینده بکنند و با این حال همیشه در آسایش باشند. بعضی افراد هم نظرشان این است که با این پنج دالر فروشگاهی بزنند و کسب درآمد بکنند. اما این گزینه مخصوص افرادی است که دوست دارند فقط درآمد برای صرف زندگی داشته باشند و به همین آب باریکه قناعت میکنند.

 

 

اما بیشتر دانشجویان من از استانداردهای برجسته ای برخوردار بودندو با بهترین پیش فرضها و کامل ترین پیش بینی برای آینده پیش من آمدند و در نهایت با دسترسی به دنیایی از امکانات بزرگترین دستاوردها را خلق کردند. حتمأ این سوال را میپرسید، که چگونه آنها این کار را کردند؟به شما خواهم گفت.گروهی که بعدا بیشترین پول را بدست آورد، از آن پنج دالر سرمایه اولیه که داده بودم، استفاده نکرد. آنها با خود گفته بودند، استفاده از این سرمایه کم ، نحوه برخورد با مسائل را محدود میکند.به همین دلیل از خود پرسیده بودند: چگونه میشود با دست خالی و با کمترین سرمایه ، پول درآورد؟

 

 

 

 

من در اولین جلسه به آنها یادآوری کرده بودم که این ذهن است که باید اطالعات و آگاهی های کافی برای گسترش دادن سرمایه ، داشته باشدتا بتواند آنچه را خواسته انسان است فراهم کند.به همین دلیل با توجه به توصیه من ، آنها ابتدا ذهن خود را از پیش فرض ها و الگوهای قدیمی و بازدارنده که از اول در وجود خودشان بوده ،آزاد کردند؛ سپس با توجه به استعداد و افکارخالقانه به بررسی موضوع پرداختند .

 

 

گروهی که در کارشان موفق شده بودند، بعد از شناسایی و رفع موانع توانستند بیش از 600 دالر درآمد کسب کنندو میانگین سود آنها با توجه به اولین سرمایه ای که در دست داشتند،4000 درصد شده بود؛ در حالی که بقیه افراد اینطور نبودند. آیا میدانید راز موفقیت آنها چه بود؟ پاسخ این است که آنها از قوه تفکر خالقانه خود استفاده کرده بودند. آنها توانسته بودند، ایده های جدیدی را پیدا کنند وکارهای بزرگ انجام دهند. برای مثال ، یکی از آن گروهها، به سراغ افرادی رفته بودند که در روزهای تعطیل برای خرید غذا در صف طوالنی رستوران ها می ماندند تا نوبت میز آنها بشود و آنها را پیدا کردند. بعد از این کار، گروه را به افراد دونفره تقسیم کرده بودند و این افراد در رستوران ها در صف می ایستادند و وقتی نوبت به آنها میرسید ، نوبت خود را با قیمت بیست دالر به افرادی که از صف ایستادن خسته شده بودند ، میفروختند.

 

 

 

این گروه، در پایان روز نتیجه خوبی بدست آورده بودند، اول اینکه، متوجه شده بودند، که دخترهای گروه برای فروختن بلیط خود حرفه ای تر هستند؛ بنابراین در شیوه کارشان تجدید نظر کرده بودند. قرار بر این شد، که پسرها در تمام شهر در رستوران های مختلف نوبت رزرو کنند و دخترها هم این نوبت را به مشتری های خسته شده از صف بفروشند. آنها همچنین، متوجه شده بودند که این کار در رستوران هایی که برای اطالع رسانی از دستگاه پیجر استفاده میکنند، پربازده تر است. آنها تصمیم گرفتند ، پیجرهایی را که نوبتشان فرا رسیده با پیجرهایی که در دست مشتری ها بودند، عوض کنند.

 

 

 

این کار از دو جهت عالی بود؛ اول اینکه مشتریان در ازای خرید نوبت، ابزاری ملموس بدست می آوردند و دوم اینکه افراد گروه پیجرهایی را که با مشتری عوض کرده بودن موقع رسیدن به نوبتشان ، به افراد بعدی میفروختند. واما درباره گروه دوم، این گروه راه ساده تری را انتخاب کرده بودند. آنها یک دکه در جلوی در ورودی دانشگاه اجاره کردند؛ به هر دوچرخه سواری که از آنجا عبور میکرد،پیشنهاد میکردند که باد دوچرخه آنها را رایگان کنترل کنند و اگر میدیدند دوچرخه به باد بیشتری نیاز دارد از آنها یک دالر میگرفتند تا آن را باد بزنند. در اولین روز کار آنها فکر کردند که ممکن است این کار یک سوءاستفاده از آنها باشد.

 

 

 

زیرا برای دانشجویانی که باد دوچرخه شان کم بود، خیلی دشوار بود که به نزدیکترین پمپ بنزین بروند تا آن را باد کنند. 5 اما بعد از چند سرویس دهی به دانشجویان، آنها متوجه شدند که این کارشان باعث خشنودی و رضایت همه است. اگرچه تنظیم باد دوچرخه در پمپ بنزین رایگان بود ولی برای آنها خرج کردن یک دالر بهتر از رفتن تا پمپ بنزین بود. بعد از چند ساعت اعضای این گروه تصمیم گرفتند به جای گرفتن یک دالر از دوچرخه سواران، میزان دستمزد را به خود مشتری ها بسپارند. با این ابتکار در امد آنها بسیار باال رفت. زیرا عدم تعیین مبلغ خاص، فروتن بودن آنها را به مشتری ثابت میکرد و آنها را بخشنده تر از آن که باید باشند میکرد. این دو گروه تجربه های بسیار باارزشی را کسب کردند.بازخوردهای مشتریان و تغییرات ایده هایشان ، درآمد آنها را چند برابر کرده بود.

 

 

این اعضای دو گروه، نه تنها توانسته بودند با سرمایه کم چندصد دالر سود ببرند بلکه کارهای خالقانه آنها بشدت روی همکالسی هایشان تأثیر گذاشته بود. گروهی که پنج دالر را به ششصد دالر تبدیل کرده بودو بیشترین سرمایه را بین همه گروه ها بدست آورده بود، سرمایه اولیه را از زاویه ای متفاوت مشاهده کرده بود. آنها بجای استفاده از پنج دالر اولیه و آن زمان دوساعته، سه دقیقه ای را که قرار بود نتیجه کار خود را به استاد و بقیه نشان بدهند را مورد استفاده قرار دادند. آنها تصمیم گرفتند، این سه دقیقه مهم را به دانشجویان و شرکتهایی که قرار بود دانشجویان را استخدام کنند، بفروشند.

 

 

 

به همین دلیل، یک فیلم تبلیغاتی سه دقیقه ای برای نمایندگان آن شرکت تهیه کردند ودر طول مدتی که قرار بود گروه ها نتیجه کارشان را توضیح دهند، آن را به نمایش گذاشتند. این فکر بزرگ به ذهن بقیه گروه ها خطور نکرده بود. و اما یازده گروه دیگر، برنامه های هوشمندانه دیگری را بکار بردند. مانند راه اندازی عکاسی برای مراسم ها، فروش نقشه هایی که در محل رستوران ها در آن با ماژیک مشخص شده بود. این نقشه برای کسانی که به دیدن فرزندان دانشجویشان به شهر می آمدند،خوب بود. حتی یکی از گروه ها چتر زیادی خرید تا وقتی هوا بارانی است، آنها را به مردم سانفرانسیسکو بفروشد. اما متاسفانه تمام روزهای هفته ، بارانی نیامده بود و چتر ها در دستشان مانده بود. گروهی دکه فروش آبمیوه، گروهی دیگر در جایی متروکه ، یک کارواش راه انداخته بود .

 

 

اما درآمد خیلی کمی داشتند. من "تمرین پنج دالری" را یک موفقیت آموزشی شمردم.با آن به دانشجویانم آموختم که همه چیز را از منظر نوآوری و ابتکار ببینند. از بعضی جهات هم به خواسته ام نرسیدم. من نتوانستم به آنها بفهمانم که کارآفرینی فقط با سود مالی ارزیابی نمیشود. بنابراین در تمرینات بعدی ام جنبه مالی را حذف کردم. اینبار بجای پنج دالر ، در هر پاکت ده گیره کاغذی گذاشتم و به دانشجویان گفتم چهار ساعت فرصت دارید که با آن ابتکاری انجام دهید. حتما میخواهید بپرسید چطور این ایده خالقانه به ذهنم رسید.من این را از کتابی که مک دونالد درباره زندگی اش نوشته بود ، یاد گرفتم. 6 کایل مک دونالد در زندگی اش همین کار را کرده بود و ابتکارش را با گیره کاغذی آغاز کرده بود

 

 

 


شما این صفحه را 2 بار دیدید. آخرین بازدید: 7/11/20
دانلود کتاب کاش وقتی بیست‌ساله بودم می‌دانستم | تینا ...
https://taaghche.com › روان‌شناسی و موفقیت › موفقیت و خودیاری
 رتبه: ۳٫۹ - ‏۳۵۴ رأی
کاش وقتی بیست ساله بودم می‌دانستم یا دوره‌ای فشرده برای پیدا کردن جای خود در دنیا کتابی در زمینه موفقیت و نوشته تینا سلیگ است. درباره کتاب کاش وقتی ...
کتاب ای کاش وقتی ٢٠ ساله بودم میandzwnj;دانستم | جزوات ...
https://www.vepub.com › lecture-note-view › کتاب-ای-کاش-وقتی-٢٠-سال...
برای دانلود فایل ها کلیک نمایید ... ای کاش وقتی ٢٠ ساله بودم می‌دانستم اثر تینا سیلیگ از کتاب های حوزه ی موفقیت و کارآفرینی می باشد که ... می‌دانستم اثر تینا سیلیگ : http://kelideservat.com/downloads/what-i-wish-i-knew-when-i-was-20-pdf/.
کتاب ای کاش وقتی ٢٠ ساله بودم می‌دانستم اثر تینا سیلیگ PDF
https://www.academia.edu › کتاب_ای_کاش_وقتی_٢٠_ساله_بودم_می_دانست...
‫کت ای ک ش وقتی ‪ ٢٠‬س له بود میدانست اثر تین سی یگ از کت ه ی حوزه ی موفقیت و ک رآفرینی می ب شد که به معرفی‬ ‫دیدگ هی نو به فرصت ه ی ک رآفرینی و کس درآمد‬ ...
دانلود رایگان کتاب صوتی ای کاش وقتی 20 ساله بودم می ...
https://www.bestieideas.com › what-i-wish-i-knew-when-i-was-20-by-tina-...
دانلود کتاب های صوتی رایگان، رمان، روانشناسی، ثروت، قانون جذب.
دانلود کتاب ای کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم :: دانلود ...
downloadbookpdfketab.blog.ir › tag › دانلود کتاب ای کاش وقتی بیست ...
۷ مرداد ۱۳۹۸ - ای کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم نوشته تینا سیلیگ | دانلود رایگان کتاب ای کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم و سخنرانی تینا ... شما از این ...
دانلود رایگان کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم ...
downloadbookpdfketab3.blog.ir › دانلود-رایگان-کتاب-کاش-وقتی-بیست...
۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۲ - کتاب “ای کاش وقتی 20 ساله بودم، می‌دانستم“ به همت مرکز کارآفرینی دانشگاه ترجمه و ... دانلود کتاب کاش وقتی بیست‌ساله بودم می‌دانستم | تینا .
کتاب ای کاش وقتی 20 ساله بودم می دانستم - خلاقیت،آموزش ...
academykhalagh.com › کتاب-ای-کاش-وقتی-20-ساله-بودم-می-دانستم
او به عنوان هدیه‌ی بیست سالگی فرزندش «جاش»، کتابی نوشته به نام «چیزهایی که کاش وقتی ۲۰ ساله بودم می‌دانستم…». نظرتان چیست یک تد ویدیو تینا سیلیگ را با هم ...
کتاب ای کاش وقتی 20 ساله بودم می دانستم اثر تینا ... - ...
https://www.digikala.com › ... › کتاب و مجلات › کتاب چاپی
 رتبه: ۴٫۴ - ‏۲۶۳ مرور
خرید اینترنتی کتاب ای کاش وقتی 20 ساله بودم می دانستم اثر تینا سیلیگ و قیمت انواع کتاب چاپی نشر هامون از فروشگاه آنلاین دیجی‌کالا. جدیدترین مدل‌های کتاب ...
دانلود رایگان کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم
https://download-book.farsiblog.com › tag › دانلود+رایگان+کتاب+کاش+و...
۲۸ مهر ۱۳۷۷ - دانلود پی دی اف کتاب ای کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم. قیمت کتاب کاش وقتی 20 ساله بودم میدانستم. pdf کتاب ای کاش وقتی ۲۰ ساله بودم ...
دانلود کتاب صوتی ای کاش وقتی 20 ساله بودم میدانستم : u ...
https://www.reddit.com › u_nazbook › comments › دانلود_کتاب_صوتی_ا...
۲۷ خرداد ۱۳۹۹ - دانلود PDF کتاب ای کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم کتاب «ای کاش وقتی 20ساله بودم می‌دانستم» را «تینا سیلیگ» نوشته و «محمدرضا ...
دانلود کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم : u ... - Reddit
https://www.reddit.com › user › downloadbookpdf › comments › emtl38
۲۰ دی ۱۳۹۸ - دانلود پی دی اف کتاب ای کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم قیمت کتاب کاش وقتی 20 ساله بودم میدانستم pdf کتاب ای کاش وقتی ۲۰ ساله بودم ...
‫کتاب صوتی ای کاش وقتی 20 ساله بودم می‌دانستم اثر تینا‬ ...
https://www.youtube.com › watch
ویدئو برای دانلود کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم▶ 6:01
۶ اسفند ۱۳۹۸ - بارگذاری توسطWordTube
https://www.bestieideas.com/what-i-wish-i-knew-when-i-was-20-by-tina-seelig/ دانلود رایگان کتاب صوتی ای کاش وقتی 20 ...
دانلود رایگان کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم
downloadbookpdf.arshablog.ir › post69891
دانلود رایگان کتاب ای کاش وقتی ۲۰ساله بودم میدانستم. دانلود پی دی اف ای کاش وقتی ۲۰ ساله بودم میدانستم. کتاب کاش وقتی 20 سالم بود می دانستم. دانلود کتاب.
خرید کتاب ای کاش وقتی 20 ساله بودم می دانستم نوشته تینا ...
https://shahreketabonline.com › ... › ای کاش وقتی 20 ساله بودم می دانستم
خرید کتاب ای کاش وقتی 20 ساله بودم می دانستم نوشته تینا سیلیگ از انتشارات هامون، محمدرضا آل یاسین، در شهر کتاب آنلاین.اقتصاد، کار آفرینی.
کتاب ای کاش وقتی ٢٠ ساله بودم می‌دانستم اثر تینا سیلیگ ...
https://kelideservat.com › معرفی کتاب
۱۱ دی ۱۳۹۶ - مشاهدۀ کتاب کاش 20 ساله بودم می دانستم. دانلود کتاب ای کاش وقتی ٢٠ ساله بودم می‌دانستم اثر تینا سیلیگ PDF. می توانید درخواست دانلود قسمتی از ...
دانلود کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم | تبادل نظر ...
https://www.ninisite.com › discussion › topic › دانلود-کتاب-کاش-وقتی-ب...
۲۰ دی ۱۳۹۸ - دانلود پی دی اف کتاب ای کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم قیمت کتاب کاش وقتی 20 ساله بودم میدانستم pdf کتاب ای کاش وقتی ۲۰ ساله بودم ...
کتاب ای کاش وقتی ۲۰ ساله بودم می‌دانستم - محسن ابراهیمی
mohsenebrahimy.ir › کتاب › ای-کاش-وقتی-۲۰-ساله-بودم-می‌دانستم
۱۲ اسفند ۱۳۹۷ - قصد داشتم کتاب ای کاش وقتی ۲۰ ساله بودم میدانستم، را معرفی کنم اما با یک سرچ ساده در گوگل براحتی می‌توان توضیحات ... این کتاب نوشته تینا سیلیگ مدیر اجرایی مرکز کارآفرینی دانشگاه استنفورد است. ... دانلود PDF سوال ...
مطالب ابر pdf کتاب کاش وقتی 20 ساله بودم ... - دانلود کتاب
ketab5838.mihanblog.com › post › tag › pdf کتاب کاش وقتی 20 ساله بو...
۲۰ دی ۱۳۹۸ - دانلود پی دی اف کتاب ای کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم. قیمت کتاب کاش وقتی 20 ساله بودم میدانستم. pdf کتاب ای کاش وقتی ۲۰ ساله بودم ...
دانلود کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم با فرمت ...
namafile.ir › دانلود-کتاب-کاش-وقتی-بیست-ساله-بودم-مید
۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ - در کتاب کاش در بیست سالگی میدانستم، زن سیلیگ داستان‌ها و خاطرهایی از تجربه های … دانلود کتاب ای کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم :: دانلود ...
دانلود کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم - تماشا
https://tamasha.com › list › دانلود-کتاب-کاش-وقتی-بیست-ساله-بودم-میدا...
دانلود کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم - تماشا.
معرفی کتاب ای کاش وقتی بیست ساله بودم می‌دانستم | چطور
https://www.chetor.com › 186843-ای-کاش-وقتی-بیست-ساله-بودم-می‌دانس...
 رتبه: ۵ - ‏۵ رأی
۲۸ بهمن ۱۳۹۸ - خانم سیلیگ در کتاب «ای کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم» دید تازه‌ای درباره تصمیم‌های مهم و نحوه به‌کارگیری خلاقیت برای رفع موانع مسیر ...
کتاب ای کاش وقتی ٢٠ ساله بودم می‌دانستم اثر تینا ... - Scribd
https://www.scribd.com › document › کتاب-ای-کاش-وقتی-٢٠-ساله-بودم-م...
۲۰ شهریور ۱۳۹۷ - Download as PDF, TXT or read online from Scribd. Flag for Inappropriate Content. Download Now. saveSave کتاب ای کاش وقتی ٢٠ ساله بودم ...
ای کاش وقتی 20 ساله بودم می دانستم - عصرایران
https://www.asriran.com › صفحه نخست › اجتماعی
۴ مهر ۱۳۹۸ - کتاب "ای کاش وقتی 20 ساله بودم، می دانستم" می کوشد نگاهی عمیق تر به روزگار جوانی و درکی کاملتر از زندگی ارائه و معرفی کند. ... تینا سیلیگ، کارآفرین، نویسنده کتابهای متعدد و پرفروش، استاد دانشگاه ... دانلود فیلم جدید · چت.
معرفی کتاب ای کاش وقتی 20 ساله بودم می دانستم - وب سایت ...
https://sheikhali.ir › معرفی کتاب
با اصول پایه و ضروری مذاکره که مذاکره کننده های حرفه ای ها رعایت می کنند، آشنا شوید. تنها کافیست فرم زیر را تکمیل نمایید تا لینک دانلود فایل ها برای شما ایمیل شوند.
دانلود کتاب ای کاش وقتی 20 ساله بودم می دانستم | فروشگاه ...
https://toptarin.net › shop › product-tag › دانلود-کتاب-ای-کاش-وقتی-20-...
دانلود کتاب ای کاش وقتی 20 ساله بودم می دانستم. خانه / محصولات برچسب خورده “دانلود کتاب ای کاش وقتی 20 ساله بودم می دانستم”. جستجوی پیشرفته. نمایش دادن همه 2 ...
دانلود کتاب ای کاش وقتی 20 ساله بودم میدانستم pdf
downloadbookpdf.loxblog.com › post › دانلود کتاب ای کاش وقتی 20 سال...
۲۰ دی ۱۳۹۸ - دانلود پی دی اف کتاب ای کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم. قیمت کتاب کاش وقتی 20 ساله بودم میدانستم. pdf کتاب ای کاش وقتی ۲۰ ساله بودم ...
کتاب "ای کاش وقتی بیست ساله بودم می‌دانستم" - مرکز ...
karafarini.sharif.ir › کتابخانه › انتشارات › ترجمه
۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۲ - کتاب “ای کاش وقتی 20 ساله بودم، می‌دانستم“ به همت مرکز کارآفرینی دانشگاه ترجمه و منتشر شد. نویسنده این کتاب خانم پروفسور سیلیگ، مدیر ...
ای کاش وقتی ۲۰ ساله بودم می دانستم – چکیده کتاب - آموزش ...
https://arahimi.ir › ای‌کاش-وقتی-20-ساله-بودم-می‌دانستم-چک
۱۲ خرداد ۱۳۹۶ - کتابی که اگر آن را به دست بگیرید به سختی می توانید کنارش بگذارید.کتاب ای کاش وقتی 20 ساله بودم می دانستم در مورد خلاقیت، نوآوری و ...
خلاصه فصل اول کتاب "ای کاش وقتی 20 ساله بودم می دانستم"
www.ghafouriedu.com › ptpro
تینا سیلیگ، نویسنده کتاب "ای کاش وقتی 20 ساله بودم، می‌دانستم" در یکی ا

 

 

 

 

What I Wish I Knew When I Was 20: A Crash Course on Making Yo

 

 

ur Place in the World

 

 

amazon.com

Editorial Reviews

From Publishers Weekly

Seelig, executive director of the entrepreneurship center at Stanford's School of Engineering, presents a thoughtful, concise set of observations for those making the unsteady transition to adulthood. While the majority of her advice is intended for would-be entrepreneurs, her accessible lessons should come in handy for those in any field, as well as those still trying to decide on a field. Culled from her personal experience as an entrepreneur and teacher, as well as the stories of entrepreneurs and students she knows, Seelig avoids (and at times dissects) cliché and provides informative discussion throughout, despite a narrower focus than readers might expect. A chapter on acknowledging, learning from, and even seeking out failure ("Fail fast and frequently") provides valuable advice and comfort for the fearful, including Seelig's own "failure resumé" (broken into professional, academic and personal failures). The chapter titled "Don't listen to career advice" helps readers avoid the pitfalls of oft-heard, wrong-headed maxims like "follow your passions" and "stick to the plan." Readers will either be relieved or frustrated that Seelig doesn't provide any numbered steps, bullet-pointed recaps or self-assessment quizzes, but she makes the most of her knowledge and authority with a friendly, efficient voice.
Copyright © Reed Business Information, a division of Reed Elsevier Inc. All rights reserved.

Review

“Tina Seelig is one of the most creative and inspiring teachers at Stanford. Her book ought to be required reading. I wish I had read it when I was 20... and again at 50.” (Robert Sutton, Stanford University Professor and author The No-Asshole Rule)

“Anybody who wants to live an entrepreneurial life filled with purpose and passion needs to read this book. It’s chockfull of practical tools and tips to bring out the best in each of us.” (Steve Case, Chairman of Revolution and The Case Foundation, and co-founder of AOL)

“Forget 20--This is the kind of stuff I wish I knew now... Tina is doing us all a big favor by giving us a roadmap to life!” (Guy Kawasaki, co-founder of Alltop and author of Reality Check)

“Tina is the most inspirational creativity voice I know. Her book is much better than a whack on the side of your head. It’s a whack on the side of your soul!” (Geoffrey Moore, Author, Crossing the Chasm, Dealing with Darwin)

“Few people have done as much to champion innovative thinking as Tina Seelig. The principles in her book will surely spark new ideas. It is a must-read for the next generation of entrepreneurs and seasoned veterans alike.” (David Kelley, Founder IDEO)

“Wise, witty and packed with stories of those who are making a difference and some who are making a fortune...The only trouble is that you will need two dozen copies to give to everyone.” (Patricia Ryan Madson, author of Improv Wisdom: Don't Prepare, Just Show Up)

“This is a great guide to moving in more exciting, creative, and fulfilling directions, written by a person who is an expert at doing so. But if Tina Seelig had known any more when she was 20, the world probably could not now contain her. “ (Jim Adams, Author, Conceptual Blockbusting)

“Seelig is a sharp observer and a gentle and thoughtful writer. Recollections of her own circuitous career path, along with observations of behavior of friends, family, students and colleagues are fertile ground for her. (Miami Herald)

“True, it’s written by a woman (a Stanford University professor, no less), but this ‘crash course in making your way in the world’ is full of realistic tips that help put things into perspective.” (Sacramento Bee)

“It’s almost impossible to read the first line of Tina Seelig’s book and not grab pen and paper to jot down a river of pent-up ideas and possibilities . . . A galvanizing document, [it] gives us -- more than anything else -- permission to develop our dreams.” (Santa Cruz Sentinel)

From the Inside Flap

Major life transitions such as leaving the protected environment of school or starting a new career can be daunting. It is scary to face a wall of choices, knowing that no one is going to tell us whether or not we are making the right decision. There is no clearly delineated path or recipe for success. Even figuring out how and where to start can be a challenge. That is, until now.

As executive director of the Stanford Technology Ventures Program, Tina Seelig guides her students as they make the difficult transition from the academic environment to the professional world, providing tangible skills and insights that will last a lifetime. Seelig is an entrepreneur, neuroscientist, and popular teacher, and in What I Wish I Knew When I Was 20 she shares with us what she offers her students--provocative stories, inspiring advice, and a big dose of humility and humor.

These pages are filled with fascinating examples, from the classroom to the boardroom, of individuals defying expectations, challenging assumptions, and achieving amazing success. Seelig throws out the old rules and provides a new model for reaching our highest potential. We discover how to have a healthy disregard for the impossible, how to recover from failure, and how most problems are remarkable opportunities in disguise.

What I Wish I Knew When I Was 20 is a much-needed book for everyone looking to make their mark on the world.

--Guy Kawasaki, co-founder of Alltop and author of Reality Check

From the Back Cover

Major life transitions such as leaving the protected environment of school or starting a new career can be daunting. It is scary to face a wall of choices, knowing that no one is going to tell us whether or not we are making the right decision. There is no clearly delineated path or recipe for success. Even figuring out how and where to start can be a challenge. That is, until now.

As executive director of the Stanford Technology Ventures Program, Tina Seelig guides her students as they make the difficult transition from the academic environment to the professional world, providing tangible skills and insights that will last a lifetime. Seelig is an entrepreneur, neuroscientist, and popular teacher, and in What I Wish I Knew When I Was 20 she shares with us what she offers her students—provocative stories, inspiring advice, and a big dose of humility and humor.

These pages are filled with fascinating examples, from the classroom to the boardroom, of individuals defying expectations, challenging assumptions, and achieving amazing success. Seelig throws out the old rules and provides a new model for reaching our highest potential. We discover how to have a healthy disregard for the impossible, how to recover from failure, and how most problems are remarkable opportunities in disguise.

What I Wish I Knew When I Was 20 is a much-needed book for everyone looking to make their mark on the world.

About the Author

Tina Seelig earned her Ph.D. in neuroscience from Stanford University Medical School and is Professor of the Practice in the Department of Management Science and Engineering at Stanford's School of Engineering and executive director of the Stanford Technology Ventures Program. She is the international bestselling author of What I Wish I Knew When I Was 20 and inGenius: A Crash Course on Creativity. In 2009, Seelig was awarded the prestigious Gordon Prize from the National Academy of Engineering for her pioneering work in engineering education. Follow her on Twitter at @tseelig.

 

 

 

 

 

 

goodreads.com

 

What I Wish I Knew When I Was 20
by Tina Seelig
 3.91  ·   Rating details ·  6,644 ratings  ·  794 reviews
Major life transitions such as leaving the protected environment of school or starting a new career can be daunting. It is scary to face a wall of choices, knowing that no one is going to tell us whether or not we are making the right decision. There is no clearly delineated path or recipe for success. Even figuring out how and where to start can be a challenge. That is, until now.

As executive director of the Stanford Technology Ventures Program, Tina Seelig guides her students as they make the difficult transition from the academic environment to the professional world, providing tangible skills and insights that will last a lifetime. Seelig is an entrepreneur, neuroscientist, and popular teacher, and in What I Wish I Knew When I Was 20 she shares with us what she offers her students—provocative stories, inspiring advice, and a big dose of humility and humor.

These pages are filled with fascinating examples, from the classroom to the boardroom, of individuals defying expectations, challenging assumptions, and achieving amazing success. Seelig throws out the old rules and provides a new model for reaching our highest potential. We discover how to have a healthy disregard for the impossible, how to recover from failure, and how most problems are remarkable opportunities in disguise.

What I Wish I Knew When I Was 20 is a much-needed book for everyone looking to make their mark on the world.

۲۲ تیر ۹۹ ، ۰۷:۰۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
saman ebra